فیلمنامه کوتاه پرینتر

ساخت وبلاگ
این فیلمنامه خیلی کوتاه امروز به نام پرینتر است. 

فیلمنامه کوتاه پرینتر

نویسنده: امیرحسین جوهری

داخلی. خانه. روز
 یک اتاق حدودا بیست متری با میز کامپیوتر و تخت یکنفره، در اتاق باز می شود مرد جوانی با لباس های کثیف در حالی که پرینتری کثیف با لکه های قرمز که چیزهایی به عربی و انگلیسی روی آن نوشته شده در دست دارد وارد اتاق می شود، مرد با عجله پرینتر را زیر میز کامپیوتر میگذارد و  فیش هایش به لب تابش وصل میکند و به برق میزند و مقداری کاغذ هم  داخل آن میگذارد.
مرد لب تاپ را روشن میکند عکس سبد میوه ای روی دکستاب است از روی آن پرینت میگیرد… پرینتر کار نمیکند…
مینشیند آن را خاموش روشن کاغذها را جابجا و و پرینتر  را کمی تکان میدهد، دوباره از سبد میوه پرینت میگیرد. اینبار کاغذ داخل میرود، مرد خوشحال می شود... ولی کاغذی بیرون نمی آید...
دوباره امتحان میکند اینبار هم کاغذ داخل می رود ولی چیزی بیرون نمی آید.
مرد لگدی به پرینتر میزند و آن را خاموش میکند. با ناراحتی از روی صندلی بلند می شو  و به سمت در می رود که پایش به چیزی گیر می کند و روی زمین میافتد…
یک سبد میوه دقیقا مشابه عکس روی زمین است و میوه های سبد دیگر روی زمین ریخته است. مرد با تعجب سیبی را از روی سبد برمی دارد، نگاه میکند و با احتیاط گاز میزند و بعد با خوشحالی شروع به خوردن می کند.

داخلی. اتاق. ادامه
مرد با لباس هایی نو در حالی که روی میزش غذاها و نوشابه های مختلف است در حال پرینت گرفتن از اشیا مختلف است پشت سر او تعداد زیادی لباس ها و کفش و کتونی و ادکلن های مختلف است…
مرد با بی انگیزگی در گوگل سرچ میکند که پرنده ای جلوی پنجره اتاقش مینشیند و بعد از چند ثانیه پرواز میکند. مرد با خوشحالی عکس پرندگان را سرچ میکند و بعد از عکس یک طوطی پرینت میگیرد و بر میگردد و منتظر میشود اثری از طوطی نمیشود دوباره مشغول پرینت از اشیا میشود که با پرواز یک طوطی بزرگ در اتاقش از جا میپرد…

داخلی. اتاق. ادامه
یک گربه سفید روی میز است و در اتاق علاوه بر آن چند پرنده و گربه دیگر در حال غذا خوردن هستند مرد عکسی از یک بازیگر زن با سگش میبیند انگار چیزی به ذهنش میرسد.. برمیگردد نگاهی به اتاق میکند و شروع به مرتب کردن اتاق میکند وبعد به سراع تخت خواب میرود و آن را هم مرتب میکند.
بعد از چند دقیقه پشت لب تاب مینشیند و کیم کارداشیان را سرچ میکند یکی از عکسهای تکی او را انتخاب میکند… لباسش را مرتب می کند به خودش و در دهانش ادکلن می زند، چند لحظه مکث میکند شکمش را داخل میدهد ادکلن را به زور داخل شلوارش میکند و چند بار میزند… نفس عمیقی میکشد و پرینت میگیرد… بر میگردد و منتظر می شود، خبری نمی شود…
مرد دوباره سراغ لب تاب میرود اینبار با ناراحتی از عکس چند بازیگر زن و مرد در فیلم های مختلف پشت سر هم پرینت میگیرد و منتظر می شود که بازهم خبری نمیشود…
مرد با بی حوصلگی لب تاب را خاموش می کند و از روی صندلی بلند میشود که با دیدن کابویی که پشت سرش ایستاده وحشت میکند و روی صندلی مینشیند… با ترس سلام میکند کابوی به او لبخند میزند، مرد هم لبخند میزند کابوی با لبخند به سرعت اسلحه می کشد و به طرف مرد شلیک میکند…
مرد روی زمین کنار پرینتر می افتد… روی پرینتر نوشته  " Islamic " دیده می شود.

فیلمنامه و جشنواره های فیلم کوتاه...
ما را در سایت فیلمنامه و جشنواره های فیلم کوتاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cahjavaheri6 بازدید : 104 تاريخ : سه شنبه 9 بهمن 1397 ساعت: 12:32